شفای دو مرد دیوزده
مَتّی 8:28-34 – مَرقُس 5:1-17؛ لوقا 8:26-37
28هنگامی که به ناحیۀ جَدَریان، واقع در آن سوی دریا رسیدند، دو مرد دیوزده که از گورستان خارج میشدند، بدو برخوردند. آن دو به قدری وحشی بودند که هیچکس نمیتوانست از آن راه عبور کند. 29آنان فریاد زدند: «تو را با ما چه کار است، ای پسر خدا؟ آیا آمدهای تا پیش از وقتِ مقرر عذابمان دهی؟» 30کمی دورتر از آنها گلهای بزرگ از خوکها مشغول چرا بود. 31دیوها التماسکنان به عیسی گفتند: «اگر بیرونمان میرانی، به درون گلۀ خوکها بفرست.» 32به آنها گفت: «بروید!» دیوها خارج شدند و به درون خوکها رفتند و تمام گله از سرازیریِ تپه به درون دریا هجوم بردند و در آب هلاک شدند. 33خوکبانان گریخته، به شهر رفتند و همۀ این وقایع، از جمله آنچه را که برای آن دیوزدهها رخ داده بود، بازگو کردند. 34سپس تمام مردم شهر برای دیدن عیسی بیرون آمدند و چون او را دیدند بدو التماس کردند که آن ناحیه را ترک گوید.
تولد دوباره...برچسب : نویسنده : crebirtalirezasebtini7 بازدید : 224